معرفی وبلاگ
ره بهشت خود دشوار نیست***تو خود گویی که دشوار چیست
آرشیو
طراح قالب
Tebyan
بوي كباب...
يکشنبه هشتم 2 1392

حساسيت داشت به بوي كباب،
حـالــش خيـلي بد مي شـد...
يك بار خيلي اصرار كرديم كه چرا؟

گفت : اگر در ميان مين بودي و به خاطر اشتباهي چاشني مين فسفري عمل مي كرد
و دوستت براي اين كه معبر و عمليات لو نرود،
آن را مي گرفت زير شكمش و ذره ذره آب مي شد و حتي داد نمي زد
و از ايــن ماجــرا فقط بوي گوشت كبــاب شده تـوي فضـا مي ماند...

تو به اين بو حساس نمي شدي ؟ !!!

برچسب ها :
حسيـــن......حسيـــن....
يکشنبه هشتم 2 1392

داشت رو زمين با انگشت چيزي مي نوشت رفتن جلو ديدن چندين متر صدها بار نوشته حسيـــن......حسيـــن....حســـين...... طوريكه انگشتش زخم شده !
ازش پرسيدن:حاجي چكار ميكني ؟؟ گفت: چون ميسر نيست من را كام او ....... عشق بازي ميكنم با نام او ...... (خاطره اي از شهيد پازوكي)

برچسب ها :
حجاب...
شنبه هفتم 2 1392

برچسب ها :
اصلاح فرهنگ
شنبه هفتم 2 1392

برچسب ها :

اين فصل را با من بخوان باقي فسانه است...
اين فصل را بسيار خواندم...
..عاشقانه است...

برچسب ها :

برچسب ها :
با همه وداع مي كنم
پنج شنبه پنجم 2 1392

·٠•♥ بـسـم رب الـشـهـداء و الـصـديـقـيـن ♥•٠·˙

خدايا خسته شده ام ،
پير شده ام ،
دل شكسته ام ،
نااميدم
و ديگر آرزويي ندارم.

احساس مي كنم كه اين دنيا ديگر جاي من نيست ،
با همه وداع مي كنم
و مي خواهم با خداي خود تنها باشم.

♥ شهيد چمران ♥

برچسب ها :
دولا دولا راه رفتند...
پنج شنبه پنجم 2 1392

دولا دولا راه رفتند... تا امروز بتوانيم راست راست راه برويم...!!

برچسب ها :
امام خامنه اي
چهارشنبه چهارم 2 1392

امام خامنه اي؛
كسانى كه با فرهنگ ما آشنا نيستند، باور كنند. اگرچه ميدانم قطعاً باور نميكنند .
" براى ما اين مسئوليتها جاذبه اى ندارد ".
خودي ها ميدانند .

۱۳۷۶/۰۵/۱۲
بيانات در مراسم تنفيذ حكم رياست‌جمهوري...

برچسب ها :
مذهبي
چهارشنبه چهارم 2 1392

برچسب ها :
سنگرسازان بي سنگر
سه شنبه سوم 2 1392

اين عكس مربوط است به عمليات كربلاي يك (در عمليات كربلاي1 شهر مهران آزاد شد) و خاطره آن بدين ترتيب است كه:


*سنگرسازان بي سنگر جهاد تهران به فرماندهي شهيد ملاآقايي و شهيد مهدي عاصي تهراني اومدند كمك رزمندگان لشكر حضرت رسول(ص). لودر و بلدوزرها جلوتر از نيروها براي زدن خاكريز حركت مي‌كردند. هوا روشن و پاتك دشمن شروع شده بود. فاصله تانك‌ها با دستگاه‌هاي مهندسي شايد 100 متر بيشتر نبود كه باد شديد هم شروع شد و تانك ها هم مستقيم به سمت لودر و بلدوزرها شليك مي‌كردند. با هر جابجايي خاك گرد و غبار بلندي ايجاد مي‌شد. شهيد خسرو صبوري روي لودر سينه به سينه تانك‌ها خاكريز مي‌زد كه ناگهان گلوله مستقيم تانك، لودر او رو نشانه رفت و به لودر اصابت و همزمان تركشي، لوله هيدروليك بازوهاي لودر را پاره كرد و روغن داغ با حرارت مرگبار روي لودر ريخت. لودر شد يك پارچه آتش. خسرو صبوري هم پشت فرمان لودر؛ . تا بچه ها رسيدند خسرو ديگر پشت فرمان نبود. فقط پاهاي خسرو بود كه روي پدالها قرار داشت. دو همسنگر بهت زده به باقي مانده رفيقشون نگاه مي‌كنند. از سنگرساز بي سنگر شهيد خسرو صبوري دو تا پاي سوخته ماند كه در گلزار شهداي امام زاده عقيل(ع) اسلامشهر در كنار برادر شهيدش به خاك رفت.


برچسب ها :
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 232372
تعداد نوشته ها : 380
تعداد نظرات : 43

پیج رنک گوگل
Rss