مرحوم آيتالله سيد علي مجتهد سيستاني پدربزرگ آيتالله العظمي حاج سيد علي سيستاني – دامت بركاته – در مشهد مقدس براي آنكه به حضورامام زمان (عج) شرفياب شود، ختم زيارت عاشورا را چهل جمعه هر هفته در مسجدي از مساجد شهر آغاز ميكند.
ايشان ميفرمود: در يكي از جمعههاي آخر، ناگهان شعاع نوري از خانهاي نزديك به آن مسجدي كه من در آن مشغول به زيارت عاشورا بودم، ميتابيد.
حال عجيبي به من دست داد و از جاي بر خواسته و به دنبال آن نور به در آن خانه رفتم، خانه كوچك و فقيرانهاي بود كه از درون آن نور عجيبي ميتابيد. در زدم، وقتي در را باز كردند مشاهده كردم كه حضرت وليعصر، امام زمان (عج) در يكي از اتاقهاي آن خانه تشريف دارند و در آن اتاق جنازهاي را مشاهده كردم كه پارچهاي سفيد روي آن كشيده بودند.
وقتي كه من وارد شدم و اشكريزان سلام كردم، حضرت به من فرمودند: چرا اينگونه به دنبال من مي گردي و اين رنجها را متحمل ميشوي؟ مثل اين باشيد (اشاره به آن جنازه كردند) تا من به دنبال شما بيايم! بعد فرمودند:
اين بانويي است كه در دوره بيحجابي، هفت سال از خانه بيرون نيامد؛ تا مبادا نامحرم او را ببيند!
صبورانه در انتظار زمان بمان !
هر چيز در زمان خودش رخ مي دهد
باغبان حتي اگر باغش را غرق آب كند
درختان خارج از فصل خود ميوه نخواهند داد.